نماد سایت صیغه | پیوند دلها

از دل ایران

نماهنگ از دل ایران - پویش ایران همدل با طلای اهدایی زنان ایرانی

بخشی از طلاهای اهدایی زنان ایرانی در پویش ایران همدل که در نماهنگ «از دل ایران» به تصویر کشیده شده است.

نماهنگ | از دل ایران
نماهنگ

نماهنگ | از دل ایران

داستان سنگی که کیمیا شد!

تاریخ انتشار: ۱۴۰۴/۰۷/۱۸ منبع: پایگاه KHAMENEI.IR
مرورگر شما از پخش ویدیو پشتیبانی نمی‌کند. می‌توانید از لینک‌های دانلود زیر استفاده کنید. https://idc0-cdn5.khamenei.ir/ndata/news/61529/14040717_67809.mp4
ویدیو از منبع رسمی KHAMENEI.IR
دانلود کیفیت خوب (MP4) دانلود کیفیت متوسط (MP4)

یکی از جلوه‌های ماندگار تاریخ کشور، سیل اهدای طلا توسط زنان ایرانی به «پویش ایران همدل» برای کمک به جنگ‌زدگان لبنان و فلسطین است. KHAMENEI.IR در سالروز آغاز این پویش، نماهنگ «از دلِ ایران» را منتشر کرده و برای نخستین‌بار تصاویری از حجم انبوه طلاهای اهداشده در «نمایشگاه طلای ایران همدل» را نمایش می‌دهد.

شعر نماهنگ (محمد رسولی)

زمانی سنگ بودم در دل تاریکی معدن
هزاران آرزو در طول عمرم خاک شد در من

دلم می‌خواست از سنگینی ماندن رها باشم
شبیه سنگ‌های رفته از معدن، طلا باشم

دلم می‌خواست دستی از وجودم زیوری می‌ساخت
از این دل‌خسته گردنبند یا انگشتری می‌ساخت

خلاصه دست تقدیر آمد و فهمید تنهایم
مرا برداشت با خود برد سوی آرزوهایم

طلایی ناب گشتم با سرانگشت هنرمندی
شدم انگشتری زیبا به شوق برق لبخندی

رسیدم پشت یک شیشه به چشم‌انداز دلخواهی
نگاه رهگذرها را به خود می‌دوختم گاهی

سرانجام آمد آن روزی که من سهم کسی باشم
نشان عاشقی در زندگی نورسی باشم

چقدر آن لحظه‌ی رفتن، چقدر آن لحظه شیرین بود
برای من که تنها خواهش دیرینه‌ام این بود

نگاهم غرق لبخند دو هم‌راه و دو هم‌سر شد
به دست نوعروسی ارزشم چندین برابر شد

گذشت و روزها طی می‌شد و دنبال هم می‌رفت
به شوق لحظه‌ی شیرین این وصلت دلم می‌رفت

ولی آن روزها اخبار از زخمی کهن می‌گفت
زبان شعله‌ها از داغ سنگینی سخن می‌گفت

خبر می‌آمد از غزه، خبر می‌آمد از لبنان
خبر این بود، مردم غرق خون و خانه‌ها ویران

اگر چه گوش این دنیاست سنگین، حرف بسیار است
خبر می‌آمد از انسانیت که زیر آوار است

نگاه کودکان هر لحظه دل‌ها را تکان می‌داد
خبر در آتش و خون پایمردی را نشان می‌داد

خبر می‌گفت برخیزید هنگام نبرد آمد
برای غزه و لبنان دل ایران به درد آمد

خبر پیچید نیت‌ها لباس رزم پوشیدند
دوباره ملت ایران چنان دریا خروشیدند

صف از خود گذشتن‌ها که راه افتاد غوغا شد
طلاها بود که از گردن و از گوش‌ها وا شد

ز دنیا دل بریدند و به امر عشق دل بستند
زنان سرزمین من حماسه‌آفرین هستند

دل تازه‌عروس از گرمی این مهر شد روشن
دو شب تا عقد باقی بود اما او گذشت از من

زنی با عشق با از خود گذشتن آشنایم کرد
طلا بودم ولی دست کریمی کیمیایم کرد

منِ دل‌سنگ که با صخره عمری هم‌نشین بودم
به دریایی رسیدم که در آن کوچکترین بودم

منم آن موج سرگردان که پیدا کرد ساحل را
و با برق طلایش جلوه داد ایران همدل را

و ما حالا کنار هم به اقیانوس پیوستیم
نمایشگاه ایثار زنان این وطن هستیم

شدیم آرامش جانی، مبارک باد این لبخند!
به هم نزدیک شد دل‌ها، مبارک باد این پیوند!

اشتراک در تلگرام اشتراک در X
منبع و اطلاعات بیشتر: farsi.khamenei.ir

این صفحه به صورت سفارشی برای استفاده در وردپرس ایجاد شده است.

خروج از نسخه موبایل